تحقيق نظريه درماندگي آموخته شده در بين دانشجويان تحقيق نظريه درماندگي آموخته شده در بين دانشجويان دسته بندي روانشناسي و علوم تربيتي فرمت فايل doc حجم فايل 72 كيلو بايت تعداد صفحات فايل 143 تحقيق نظريه درماندگي آموخته شده در بين دانشجويان مقدمه: از ميان اختلالات رواني شايد بتوان گفت كه افسردگي يكي از شايعترين اختلالات جوامع امروزي مي‌باشد كه انسانهاي زيادي از آن رنج مي‌برند هر انساني ممكن است در دوره اي از زندگي خود آن را تجربه كند طوري كه امروزه آن را سرماخوردگي رواني مي‌نامند . اختلالاتي كه اين بيماري در زندگي روزمره ايجاد مي‌كند بر كسي پوشيده نيست. گستره بيماري طوري مي‌باشد كه تمام حيطه هاي كاركردي شغلي ، خانوادگي و اجتماعي را مختل مي‌كند. تا اواسط قرن حاضر اطلاعات اندكي در رابطه با افسردگي در دسترس بود و تحقيقات محدودي در جهت شناسايي آن به عمل آمده بود و تبيين و توصيف آن همواره در چهارچوب پزشكي و مدل تك‌عاملي صورت مي‌گرفت. اما امروزه شاهد تغييراتي در نحوه نگرش به اين بيماري از لحاظ سبب شناسي ، سير شكل گيري و درمان آن هستيم نتيجه اين تغيرات دگرگونيهاي مختلفي بود كه عمدتاً در عرصه روان شناسي مرضي، روان شناسي تجربي و روان شناسي شناختي پديد آمد و به دنبال همين دگرگوني ها بود كه نظريه پردازان به بررسي ابعاد اين بيماري پرداختند و مكاتب مختلف و درمان هاي متعددي شكل گرفت . از بين اين مكاتب روانشناسي شايد بتوان گفت كه مكتب شناختي پيشرفت قابل ملاحظه‌اي را در سبب شناسي و درمان اختلالات خلقي داشته است اخيراً افسردگي به عنوان يك اختلال شناختي مطرح شده است همچنين برخي از نظريه پردازان اعتقاد دارند كه بهتر است علايم مرضي افسردگي را به حساب اسنادهاي علي كه درباره حوادث زندگي توسط بيماران افسرده ارائه مي‌شود،‌ گذاشته شود. نظريه درماندگي آموخته شده يكي از نظريات نسبتاً جديدي است كه در اين زمينه به تحقيقات روان شناختي وسيعي ميدان داده است اين نظريه حوزه رفتاري ـ شناختي را به هم ربط مي‌دهد به عقيده سليگمن درماندگي آموخته شده در انسان ها مي‌تواند به صورت افسردگي تجربه شود و اين هنگامي‌است كه شخص بر اين باور باشد كه كنترلي بر مسير رويدادهاي زندگي ندارد. ... بنا به گفته كلب و فراي ( نقل از سيف ، 1380) يادگيرنده اي كه شيوه يادگيري تجربه عيني دارد از تجارب خاص مي‌آموزد ، با ديگران ارتباط برقرار مي‌نمايد و نسبت به احساس خود و افراد ديگر حساس است. شخص داراي شيوه مفهوم سازي انتزاعي بر تحليل منطقي از انديشه ها تاكيد مي‌ورزد دركارهاي خود طرح ريزي نظامدار را به كار مي‌بندد و با توجه به درك و فهم انديشه مندانه از امور عمل مي‌كند، شيوه آزمايشگري فعال شامل توانايي انجام دادن امور، خطر كردن و تاثير گذاشتن بر ديگران از راه عمل كردن است و سرانجام اينكه شيوه مشاهدة‌تاملي بر مشاهده دقيق پيش از داوري ديدن امور از زواياي مختلف و جستجو براي كسب معاني امور استوار است. تفكر همگرا از دو شيوه يا دومرحله يادگيري مفهوم سازي انتزاعي و آزمايشگري فعال تشكيل مي‌شود. افراد داراي اين سبك يادگيري در يافتن موارد استفاده عملي براي انديشه ها و نظريه‌ها كارآمدند و به سخن ديگر كساني كه از اين سبك يادگيري بهره مند ند در حل مسائل و تصميم‌گيري بر اساس راه حل هايي كه براي مسائل مي‌يابند توانا هستند سبك يادگيري واگرا از تركيب تجربه عيني و مشاهدة‌ تاملي حاصل مي‌شود و افراد داراي اين سبك يادگيري موقعيت هاي عيني را از زواياي مختلف مي‌بينند. رويكرد آنان نسبت به موقعيت مشاهده كردن است تا عمل كردن اين گونه افراد از قدرت تخيل و احساس برخوردارند سبك يادگيري جذب كننده از تركيب مفهوم سازي انتزاعي و مشاهده تاملي به دست مي‌آيد افراد داراي اين سبك يادگيري در كسب و درك اطلاعات گسترده و تبديل آن صورتي خلاصه ، دقيق و منطقي توانا هستند سبك انطباق يابنده از اجتماع دو شيوه يادگيري تجربه عيني و آزمايشگري فعالي به دست مي‌آيد افراد داراي اين سبك از تجارب دست اول مي‌آموزند و از اجراي نقشه و درگير شدن با اعمال چالش انگيز لذت مي‌برند. اين افراد بيشتر از آنكه به تحليل هاي منطقي بپردازند. امور محسوس ترجيحي مي‌دهند ... نظريه يادگيري نظريه پردازان يادگيري معتقدند كه اختلالات رواني به طور كلي بر اثر آموختن پاسخ هاي ناكافي براي روبرو شدن با مسائل زندگي و نياموختن پاسخ هاي لازم براي حل مشكلات زندگي به وجود مي‌آيند. علت اصلي بيماري افسردگي در انسان، كاهش تقويت[1] و فعاليت فرد است. ( شاملو، 1382). اين نظريه‌پردازان معتقدندكه انسان هنگامي‌كه دچار اختلالات عاطفي به ويژه افسردگي مي‌شود كه در زمان يادگيري مراحل زير طي شود: 1ـ وقتي كه رفتار فرد از جانب محيط تقويت و تشويق نمي‌شود. 2ـ به علت اين عدم تشويق و تقويت كميت رفتار و فعاليت فرد به نحو چشمگيري كاهش مي‌يابد و اين امر خود را باز هم از تقويت و تشويق مي‌كاهد. 3ـ مقدار تقويت و تشويقي كه فرد در برابر پاسخ هاي خود دريافت مي‌كند تابع عوامل زير هستند: الف ـ خصوصيات فرد ( مانند سن، جنس، زيبائي، زشتي و مانند آن از نظر ديگران). ب ـ نوع محيطي كه در حال حاضر، شخص در آن زندگي مي‌كند مانند خانه، زندان بيمارستان و مانند آن ت ـ استعداد ها و امكانات فردي براي به دست آوردن ،‌تقويت و تائيد محيط ،‌مانند هوش شغل، سواد، قدرت جسمي‌امكانات مالي ، قدرت سازگاري و مانند آن ( شاملو، 1382). گرچه پاره اي از افراد مي‌توانند با كمبود تقويت به خوبي مقابله كنند و خلاء ناشي از اين دگرگونيها را با انواع پاداش ها يا ارضاهاي ديگر جبران نمايند اما گروهي ديگر كه اين توانايي را ندارند دچار دلسردي و ياس مي‌شوند و در اتخاذ رفتارهاي سازنده ناتوانند. بر اثر كاهش سطح فعاليت تقويتهاي مثبت نيز بيشتر كاهش مي‌يابند و همين امر باز هم رفتارهاي مثبت كمتري را در پي دارد و بدين ترتيب فرد به سوي افسردگي گام بر مي‌داد به منظور بررسي تاثير تقويت هاي اجتماعي در ايجاد افسردگي تحقيقات متعددي انجام شده و نشان داده اند كه از يكسو فراواني تقويتهاي رفتاري در افراد افسرده كمتر از گروه كنترل يعني افراد غير افسرده است و از سوي ديگر فراواني تقويتهاي مثبت به موازات بهبود باليني، افزايش مي‌يابد ( دادستان، 1379). -------------------------------------------------------------------------------- [1] . Reinforcement ... اهداف طرح 1ـ اهداف كلي: هر چند كه نظريه اسناد در آغاز اختصاص به افسردگي داشت اما دامنه آن روز به روز گسترده تر شده و موضوعات بيشتري را در بر گرفته است، به گونه اي كه بعد از گذشت سه دهه از عمر آن موضوعات ديگري از قبيل موقعيت شغلي زوجين ،‌تندرستي و حتي مرگ نيز در اين زمينه مورد تحقيق و بررسي قرار گرفته است تحقيق حاضر مي‌تواند گامي‌مقدماتي در جهت گسترش زمينه‌هاي تحقيق در اين موقعيت‌ها باشد. هدف كلي طرح: آزمون نظريه درماندگي آموخته شده در بين دانشجويان مي‌باشد بدين معني كه آيا دانشجويان افسرده از الگوي درماندگي آموخته شده در برخورد با رويدادها تبعيت مي‌كنند يا نه؟ 2_ اهداف جزئي و كاربردي مشخص كردن سبك اسناد دانشجويان افسرده و كمك به روان‌درماني اين اختلال از طريق فرايند بازآموزي سبك اسناد نمي‌تواند يكي از اهداف اين طرح باشد نتايج مي‌تواند در رابطه با تعليم و تربيت و آموزش خانواده موثر باشد با توجه به اين امر كه شكست مداوم مي‌تواند در رشد سبك اسنادي ناجور و متعاقب آن بروز رفتارها و عواطف ناخوشايند موثر باشند مي‌توان فرزندان و دانش آموزان را به نحوي تربيت كرد كه پيامد هاي رفتاري خود را به نوعي تبيين كنند كه در جهت رشد و سلامت رفتاري و عاطفي خود گام بردارند و از اسنادهاي ناجور اجتناب كنند. اگر چه دانشجويان در مقطعي از سن خود قرار دارند كه ممكن است سبك هاي اسنادي در آن شكل گرفته باشد اما هر فردي مي‌تواند با آگاهي از نحوه اسنادي خويش در جهت تغير اسنادهاي نامطلوب خود، اقدام كند. سوالها و فرضيات تحقيق سوالات: 1ـ آيا تفاوتي بين اسناد دانشجويان افسرده و اسناد دانشجويان عادي براي رويدادهاي منفي و مثبت وجود دارد؟ 2ـ آيا دانشجويان افسرده بيشتر از سبك هاي تفكر همگرا براي يادگيري هاي خود استفاده مي‌كنند؟ 3ـ آيا دانشجوياني كه تفكر همگرا دارند در مقايسه با دانشجوياني كه تفكر واگرا دارند از اسنادهاي دروني پايدار و كلي براي حوادث بد بيشتر استفاده مي‌كنند؟ فرضيات : 1ـ اسناد دانشجويان افسرده در مقايسه با اسناد دانشجويان عادي براي رويدادهاي منفي به طور معني داري دروني تر است. 2ـ اسناد دانشجويان افسرده در مقايسه با اسناد دانشجويان عادي براي رويدادهاي منفي به طور معني داري كلي تر است. 3ـ اسناد دانشجويان افسرده در مقايسه با اسناد دانشجويان عادي براي رويدادهاي منفي به طور معني داري پايدار تر است. 4ـاسناد دانشجويان افسرده در مقايسه با اسناد دانشجويان عادي براي رويدادهاي مثبت به طور معني داري بيروني تر است. 5ـ اسناد دانشجويان افسرده در مقايسه با اسناد دانشجويان عادي براي رويدادهاي مثبت به طور معني داري اختصاصي تر است. 6ـ اسناد دانشجويان افسرده در مقايسه با اسناد دانشجويان عادي براي رويدادهاي مثبت به طور معني داري ناپايدارتر است. 7ـ دانشجويان افسرده در مقايسه با دانشجويان عادي بيشتر از تفكر همگرا استفاده مي‌كنند. 8ـ دانشجويان عادي در مقايسه با دانشجويان افسرده بيشتر از تفكر واگرا استفاده مي‌كنند. 9ـ دانشجويان داراي تفكر همگرا در مقايسه با دانشجويان داراي تفكر واگرا از اسنادهاي دروني، پايدار و كلي براي حوادث بد استفاده ميكنند.

تحقيق نظريه درماندگي آموخته شده در بين دانشجويان

مقدمه:

از ميان اختلالات رواني شايد بتوان گفت كه افسردگي يكي از شايعترين اختلالات جوامع امروزي مي‌باشد كه انسانهاي زيادي از آن رنج مي‌برند هر انساني ممكن است در دوره اي از زندگي خود آن را تجربه كند طوري كه امروزه آن را سرماخوردگي رواني مي‌نامند . اختلالاتي كه اين بيماري در زندگي روزمره ايجاد مي‌كند بر كسي پوشيده نيست. گستره بيماري طوري مي‌باشد كه تمام حيطه هاي كاركردي شغلي ، خانوادگي و اجتماعي را مختل مي‌كند. تا اواسط قرن حاضر اطلاعات اندكي در رابطه با افسردگي در دسترس بود و تحقيقات محدودي در جهت شناسايي آن به عمل آمده بود و تبيين و توصيف آن همواره در چهارچوب پزشكي و مدل تك‌عاملي صورت مي‌گرفت. اما امروزه شاهد تغييراتي در نحوه نگرش به اين بيماري از لحاظ سبب شناسي ، سير شكل گيري و درمان آن هستيم نتيجه اين تغيرات دگرگونيهاي مختلفي بود كه عمدتاً در عرصه روان شناسي مرضي،  روان شناسي تجربي و روان شناسي شناختي پديد آمد و به دنبال همين دگرگوني ها بود كه نظريه پردازان به بررسي ابعاد اين بيماري پرداختند و مكاتب مختلف و درمان هاي متعددي شكل گرفت . از بين اين مكاتب روانشناسي شايد بتوان گفت كه مكتب شناختي پيشرفت قابل ملاحظه‌اي را در سبب شناسي و درمان اختلالات خلقي داشته است اخيراً افسردگي به عنوان يك اختلال شناختي مطرح شده است همچنين برخي از نظريه پردازان اعتقاد دارند كه بهتر است علايم مرضي افسردگي را به حساب اسنادهاي علي كه درباره حوادث زندگي توسط بيماران افسرده ارائه مي‌شود،‌ گذاشته شود. نظريه درماندگي آموخته شده يكي از نظريات نسبتاً جديدي است كه در اين زمينه به تحقيقات روان شناختي وسيعي ميدان داده است اين نظريه حوزه رفتاري ـ شناختي را به هم ربط مي‌دهد به عقيده سليگمن درماندگي آموخته شده در انسان ها مي‌تواند به صورت افسردگي تجربه شود و اين هنگامي‌است كه شخص بر اين باور باشد كه كنترلي بر مسير رويدادهاي زندگي ندارد.

...

بنا به گفته كلب و فراي ( نقل از سيف ، 1380) يادگيرنده اي كه شيوه يادگيري تجربه عيني دارد از تجارب خاص مي‌آموزد ، با ديگران ارتباط برقرار مي‌نمايد و نسبت به احساس خود و افراد ديگر حساس است. شخص داراي شيوه مفهوم سازي انتزاعي بر تحليل منطقي از انديشه ها تاكيد مي‌ورزد دركارهاي خود طرح ريزي نظامدار را به كار مي‌بندد و با توجه به درك  و فهم انديشه مندانه از امور عمل مي‌كند، شيوه آزمايشگري فعال شامل توانايي انجام دادن امور، خطر كردن و تاثير گذاشتن بر ديگران از راه عمل كردن است و سرانجام اينكه شيوه مشاهدة‌تاملي بر مشاهده دقيق پيش از داوري ديدن امور از زواياي مختلف و جستجو براي كسب معاني امور استوار است. تفكر همگرا از دو شيوه يا دومرحله يادگيري مفهوم سازي انتزاعي و آزمايشگري فعال تشكيل مي‌شود. افراد داراي اين سبك يادگيري در يافتن موارد استفاده عملي براي انديشه ها و نظريه‌ها كارآمدند و به سخن ديگر كساني كه از اين سبك يادگيري بهره مند ند در حل مسائل و تصميم‌گيري بر اساس راه حل هايي كه براي مسائل مي‌يابند توانا هستند سبك يادگيري واگرا از تركيب تجربه عيني و مشاهدة‌ تاملي حاصل مي‌شود و افراد داراي اين سبك يادگيري موقعيت هاي عيني را از زواياي مختلف مي‌بينند. رويكرد آنان نسبت به موقعيت مشاهده كردن است تا عمل كردن اين گونه افراد از قدرت تخيل و احساس برخوردارند سبك يادگيري جذب كننده از تركيب مفهوم سازي انتزاعي و مشاهده تاملي به دست مي‌آيد افراد داراي اين سبك يادگيري در كسب و درك اطلاعات گسترده و تبديل آن صورتي خلاصه ، دقيق و منطقي توانا هستند سبك انطباق يابنده از اجتماع دو شيوه يادگيري تجربه عيني و آزمايشگري فعالي به دست مي‌آيد افراد داراي اين سبك از تجارب دست اول مي‌آموزند و از اجراي نقشه و درگير شدن با اعمال چالش انگيز لذت مي‌برند. اين افراد بيشتر از آنكه به تحليل هاي منطقي بپردازند. امور محسوس ترجيحي مي‌دهند

...

نظريه يادگيري

نظريه پردازان يادگيري معتقدند كه اختلالات رواني به طور كلي بر اثر آموختن پاسخ هاي ناكافي  براي روبرو شدن با مسائل زندگي و نياموختن پاسخ هاي لازم براي حل مشكلات زندگي به وجود مي‌آيند. علت اصلي بيماري افسردگي در انسان، كاهش تقويت[1] و فعاليت فرد است. ( شاملو، 1382).

اين نظريه‌پردازان معتقدندكه انسان هنگامي‌كه دچار اختلالات عاطفي به ويژه افسردگي مي‌شود كه در زمان يادگيري مراحل زير طي شود:

1ـ وقتي كه رفتار فرد از جانب محيط تقويت و تشويق نمي‌شود.

2ـ به علت اين عدم تشويق و تقويت كميت رفتار و فعاليت فرد به نحو چشمگيري كاهش مي‌يابد و اين امر خود را باز هم از تقويت و تشويق مي‌كاهد.

3ـ مقدار تقويت و تشويقي كه فرد در برابر پاسخ هاي خود دريافت مي‌كند تابع عوامل زير هستند:

الف ـ خصوصيات فرد ( مانند سن، جنس، زيبائي، زشتي و مانند آن از نظر ديگران).

ب ـ نوع محيطي كه در حال حاضر، شخص در آن زندگي مي‌كند مانند خانه، زندان بيمارستان و مانند آن

ت ـ استعداد ها و امكانات فردي براي به دست آوردن ،‌تقويت و تائيد محيط ،‌مانند هوش شغل، سواد، قدرت جسمي‌امكانات مالي ، قدرت سازگاري و مانند آن ( شاملو، 1382).

گرچه پاره اي از افراد مي‌توانند با كمبود تقويت به خوبي مقابله كنند و خلاء ناشي از اين دگرگونيها را با انواع پاداش ها يا ارضاهاي ديگر جبران نمايند اما گروهي ديگر كه اين توانايي را  ندارند دچار دلسردي و ياس مي‌شوند و در اتخاذ رفتارهاي سازنده ناتوانند. بر اثر كاهش سطح فعاليت تقويتهاي مثبت نيز بيشتر كاهش مي‌يابند و همين امر باز هم رفتارهاي مثبت كمتري را در پي دارد و بدين ترتيب فرد به سوي افسردگي گام بر مي‌داد

به منظور بررسي تاثير تقويت هاي اجتماعي در ايجاد افسردگي تحقيقات متعددي انجام شده و نشان داده اند كه از يكسو فراواني تقويتهاي رفتاري در افراد افسرده كمتر از گروه كنترل يعني افراد غير افسرده است و از سوي ديگر فراواني تقويتهاي مثبت به موازات بهبود باليني، افزايش مي‌يابد ( دادستان، 1379).

[1] . Reinforcement

...

اهداف طرح

1ـ اهداف كلي: هر چند كه نظريه اسناد در آغاز اختصاص به افسردگي داشت اما دامنه آن روز به روز گسترده تر شده و موضوعات بيشتري را در بر گرفته است، به گونه اي كه بعد از گذشت سه دهه از عمر آن موضوعات ديگري از قبيل موقعيت شغلي زوجين ،‌تندرستي و حتي مرگ نيز در اين زمينه مورد تحقيق و بررسي قرار گرفته است تحقيق حاضر مي‌تواند گامي‌مقدماتي در جهت گسترش زمينه‌هاي تحقيق در اين موقعيت‌ها باشد.

هدف كلي طرح: آزمون نظريه درماندگي آموخته شده در بين دانشجويان مي‌باشد بدين معني كه آيا دانشجويان افسرده از الگوي درماندگي آموخته شده در برخورد با رويدادها تبعيت مي‌كنند يا نه؟

2_ اهداف جزئي و كاربردي

مشخص كردن سبك اسناد دانشجويان افسرده و كمك به  روان‌درماني اين اختلال از طريق فرايند بازآموزي سبك اسناد نمي‌تواند يكي از اهداف اين طرح باشد نتايج مي‌تواند در رابطه با تعليم و تربيت و آموزش خانواده موثر باشد با توجه به اين امر كه شكست مداوم مي‌تواند در رشد سبك اسنادي ناجور و متعاقب آن بروز رفتارها و عواطف ناخوشايند موثر باشند مي‌توان فرزندان و دانش آموزان را به نحوي تربيت كرد كه پيامد هاي رفتاري خود را به نوعي تبيين كنند كه در جهت رشد و سلامت رفتاري و عاطفي خود گام بردارند و از اسنادهاي ناجور اجتناب كنند. اگر چه دانشجويان در مقطعي از سن  خود قرار دارند كه ممكن است سبك هاي اسنادي در آن شكل گرفته باشد اما هر فردي مي‌تواند با آگاهي از نحوه اسنادي خويش در جهت تغير اسنادهاي نامطلوب خود، اقدام كند.

سوالها و فرضيات تحقيق

سوالات:

1ـ آيا تفاوتي بين اسناد دانشجويان افسرده و اسناد دانشجويان عادي براي رويدادهاي منفي و مثبت وجود دارد؟

2ـ آيا دانشجويان افسرده بيشتر از سبك هاي تفكر همگرا  براي يادگيري هاي خود استفاده مي‌كنند؟

3ـ آيا دانشجوياني كه تفكر همگرا دارند در مقايسه با دانشجوياني كه تفكر واگرا دارند از اسنادهاي دروني پايدار و كلي براي حوادث بد بيشتر استفاده مي‌كنند؟

فرضيات :

1ـ اسناد دانشجويان افسرده در مقايسه با اسناد دانشجويان عادي براي رويدادهاي منفي به طور معني داري دروني تر است.

2ـ اسناد دانشجويان افسرده در مقايسه با اسناد دانشجويان عادي براي رويدادهاي منفي به طور معني داري كلي تر است.

3ـ اسناد دانشجويان افسرده در مقايسه با اسناد دانشجويان عادي براي رويدادهاي منفي به طور معني داري پايدار تر است.

4ـاسناد دانشجويان افسرده در مقايسه با اسناد دانشجويان عادي براي رويدادهاي مثبت به طور معني داري بيروني تر است.

5ـ اسناد دانشجويان افسرده در مقايسه با اسناد دانشجويان عادي براي رويدادهاي مثبت به طور معني داري اختصاصي تر است.

6ـ اسناد دانشجويان افسرده در مقايسه با اسناد دانشجويان عادي براي رويدادهاي مثبت به طور معني داري ناپايدارتر است.

7ـ دانشجويان افسرده در مقايسه با دانشجويان عادي بيشتر از تفكر همگرا استفاده مي‌كنند.

8ـ دانشجويان عادي در مقايسه با دانشجويان افسرده بيشتر از تفكر واگرا استفاده مي‌كنند.

9ـ دانشجويان داراي  تفكر همگرا در مقايسه با دانشجويان داراي تفكر واگرا از اسنادهاي دروني، پايدار و كلي براي حوادث بد استفاده ميكنند.